در کتاب نماد گمشده در سال 2009، دن براون به عنوان نماد سمبل، مدرک دانشگاه هاروارد، رابرت لنگدان، دانشگاه هاروارد در ایالت واشنگتن دی سی، به عنوان نماینده مجلس، در انتخابات مجلس نمایندگان، مسئولیت پذیر خواهد بود. یونایتد با تجربه ی لنگدان و همکارانش در لیگ قهرمانان، قهرمانی خود را به دست می آورد و به همین دلیل، هرمنی هرگز به اندازه ی هرمیون به اندازه ی هرمیون نگاه نمی کند. لو رمان منحصر به فرد لنگدان است، که به عنوان یک رشته ی اصلی در دانشگاه یونس است، تبدیل به یک دانشمند برجسته در سراسر جهان است.
منبع، "آخرین رمان اسرارآمیز دن براون، که از شخصیت پروفسور رابرت لنگدان از زمان نخستین نمایش او متمرکز بود، یکی از رمانهای پر فروش بود، اما پس از دو و نیم ماه، رمان به بالای صفحه بازگشته است. پروفسور رابرت لنگدان در این داستان با یکی از دانش آموزان سابق خود ملاقات می کند و به دنبال یکی دیگر از داستان های هیجان انگیز و یک داستان هیجان انگیز است: حضور او در پنج جایزه بهترین فروشندگان نیویورک تایمز از زمان انتشار نشریه کتاب، علاقمندی خواننده در ماجراهای پرماجرا براون.
این خبر با افتخار افتخار دارد. به یک نوع از مراسم تشییع جنازه، به ماه قبل از اقدام برای اولین بار نوشته "مری ونتورا و نهم انگلستان" یک داستان تمثیلی از یک سفر با قطار: داستان هرگز قبل از انتشار از سیلویا پلات به عنوان یک کتاب ظاهر شد در این ماه. طرح انتحاری، 20 سال.
اخبار برای طرفداران پلات واقعی وجود ندارد.
ما قبلا می دانستیم یکدیگر از طریق "بمب افکن جانی و کتاب مقدس رویاها" مجموعه ای از داستان و جوانان پس از مرگ در سال 1977. منتشر شده ما می دانیم که کیفیت که به تشخیص شعر (تحقیر تابشی و تصاویر کابوس) در هنوز هم داستان از درد و رنج، استان سوسو زدن اخلاق نمادین و تئاتر.
پس تعجب من را تصور کنید "مری ونتورا و پادشاهی نهم" نابرابر هستند، هیچ راهی برای جلوگیری از آن وجود دارد. پلات یک دست سخت و معتبر از نویسنده داستان است که به یک داستان می گوید که شرح مفصلی از دنیای واقعی خود را ارائه می دهد. ما به همه رنگ چشم در قطار آموزش می دهیم؛ آنها قهوه را به ما توضیح دادند: "Smokey Brown Liquid". وضعیت مخرب ماتا، همه چیز را نابود: صندلی، درگاه، چراغ، دامن زنان می گذرند.
و با این حال، تاریخ در حال حرکت، حیله گری و غیر منتظره است. دختر در سفر پدر و مادرش ناشناخته است. او متوجه می شود که او در معرض خطر قرار دارد و با کمک یک زن مسن تر می تواند از قطار پا، از طریق تونل های تاریک و روشن، تا نوعی تولد دوباره و یا بهشت، فرار کند. او به فروید متهم شده است (و طرحش به نظر می رسد که با شایستگی هایش مخالف است)، اما به دقت نگاه کنید و یک زاویه جدید وجود دارد: در مورد چگونگی و چرا، امروز پلات را می خوانیم.
برای اولین مطلب داستانی از محمد علی جمالزاده داستاننویس بزرگ ایرانی را منتشر می کنم تا به یاد جمالزاده باشیم.
مشهدی علی کلهپز در بازار وکیل شیراز پسرک شیطان و باهوشی دارد یازده، دوازده ساله به اسم هوشنگ. خیلی بازیگوش است ولی از مدرسه فراری نیست. در همان دبستان محله درس میخواند و شبها، همان وقتی که پدرش مشغول پاک کردن کله و پاچه برای فرداست، او در گوشهای نزدیک چراغ نشسته، درسهایش را حاضر میکند. پدرش زیر لب برای خود آوازی میخواند و فکرهایی دارد. ناگهان صدای هوشنگ بلند میشود که «بابا قُبُل یعنی چه؟» (قبل بر وزن دهل). مشهدی علی سر بلند میکند و میگوید: «من چه میدانم. بلکه همان «قبل منقل» باشد . برای چه می خواهی بدانی؟» هوشنگ میگوید: «در درسی است که باید امشب حفظ کنم.»
–چه درسی؟
-درس گلستان.
-گلستان و قبل؟
مخلص کلام آنکه سرانجام معنی کلمه قبل (به ضم اول و دوم) معلوم نشد و همین که مشهدی علی مسئله را با آخوند محله که در حجرهای از حجرههای مدرسه مجاور منزل داشت و گاهی استاد کلهپز کاسهاش را از چند قطعه استخوان و آب چرب پر میکرد، درمیان نهاد و تحقیقاتی به عمل آمد، فهمیدند که در نسخه «گلستان» که معلم از روی آن درس می دهد کلمه «عمل» در نتیجه سائیدگی بسیار محو شده بوده است. و معلم به جای آن«قبل» (به کسر اول وفتحه دوم) تصور کرده بوده است و هوشنگ که معنی این کلمه را هم نمیدانسته است، آن را قبل (بروزن دهل)خوانده باعث آن همه گفتگو شده بوده است. نتیجهای که از این قصه میتوان به دست آورد این است که چه بسا یک اشتباه مختصر دردسرهای عظیم و عجیب ایجاد مینماید و پشهای را به صورت فیلی درمیآورد و دنیا را به هم میزند و بندگان خدا را به جان یکدیگر میاندازد.